* شیعه *

بدرستی که او وشیعه اش همانا روز قیامت رستگارند. پیامبراکرم

* شیعه *

بدرستی که او وشیعه اش همانا روز قیامت رستگارند. پیامبراکرم

* شیعه *

استفاده از مطالب درصورت ذکر منبع زیرمطلب (نه آدرس ما) بلا مانع است چون بیشتر مطالب از سایت یا وبلاگ های دیگر گرفته شده ذکر منبع زیرمطلب لازم است
هم چنین برای مطالبی که منبع ندارند درصورت تمایل می توانید آدرس وبلاگ را ذکر کنید

پیام های کوتاه
  • ۲۸ اسفند ۹۵ , ۱۸:۴۵
    مادر
نویسندگان

۳۰ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

شب قدر

 

لذت شب قدر را وقتی می فهمیم که:

یادمان باشد این شب که آن را بهتر از هزار ماه می دانند، دل می خواهد،عشق می خواهد،خلوتی از سر جان می طلبد، ما این شب را نباید مفت ببازیم ، باید عمق قلبمان را کنکاش کنیم با اشک دیده و نور شب قدر شست و شویش دهیم .

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۶
زهرا احمدآبادی
۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۱:۴۹
زهرا احمدآبادی
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۷
زهرا احمدآبادی
تقریبا هر روز با اشخاصی مواجه می‌شویم که از احساس خستگی شکایت می‌کنند. اغلب اوقات این شکایت‌ها بعد از صرف ناهار بیشتر می‌شوند چرا که افراد احساس افت فیزیکی و احساسی بیشتری پیدا می‌کنند
.http://www.qomefarda.ir/media/photo/5180c849d55e9.jpg

مصرف موز و هندوانه توصیه می‌شود
۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۲۳:۱۶
زهرا احمدآبادی

http://www.niazerooz.com/Im/P/90/0114/Safe6343742867441.jpg

زندگی شما می تواند به زیبایی رویاهایتان باشد اگر باور داشته باشید ما چند راه پیشنهادی به شما معرفی می کنیم

1-بااین 3تاEشروع کنید

ENERGI انرژی

ENTHUSIASMشورواشتیاق

EMPATHYدلسوزی و همدلی

۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۴
زهرا احمدآبادی

                                                                   http://www.raadin.com/Hedy/Images/logo.jpg

جبرئیل نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: اى پیامبر! خداوند تبارک و تعالى مرا با هدیه‌اى به سوى تو فرستاده است که پیش از تو ، به کسى چنین هدیه‌اى عطا نفرموده است

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۳
زهرا احمدآبادی

 چند روش ساده و آسان و ارزان برای لذت بردن از زندگی                                http://www.8pic.ir/images/27392541704293765394.jpg  

- بخندید: بزرگی گفته است، "هدر رفته ترین روز، روزی است که در آن نخندیده باشید

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۸
زهرا احمدآبادی
نگاهی به روند مسلمان شدن ستاره‌های غربی
بعضی اذان را عامل علاقمندی خود به اسلام می‌دانند و برخی دیگر به‌وسیله قرآن با این دین الهی آشنا شده‌اند. عده‌ای را نهج‌البلاغه مسلمان کرده و دیگری را دوستان و اطرافیانِ مسلمان. گاهی یک سفر باعث آشنایی با اسلام حقیقی شده و زمانی تنها یک سوال.
۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۰
زهرا احمدآبادی
                                                                            http://www.aviny.com/quran/estekhareh/Adab/Estekhare_Anvae.jpg
استخاره با نماز

فقیهان امامیه و اهل‌سنت  نماز استخاره را از نمازهای مستحب برشمرده‌اند. علامه حلّی می‌گوید: نماز استخاره به اتفاق امامیه و بیشتر اهل سنت مستحب است. این نماز به روشهایی گوناگون در روایات وارد شده است؛  ولی همه روایات، نماز استخاره را دو رکعت همراه با دعاهای مخصوص قبل یا بعد از آن، بیان کرده است. در برخی ازاین‌روایات خواندن سوره‌های مخصوص نیز توصیه شده‌است. 
۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۰
زهرا احمدآبادی
 

رطب و یابس در کتاب مبین‏ خداى سبحان، قرآن کریم را «کتاب مبین» معرفى مى‏کند: «قد جائکم من الله نور و کتاب مبین» ؛ مائده (5)، آیه 15. چنان‏که

در آیات گوناگون، آنچه را که انبیا(ع) آورده‏اند به عنوان کتاب منیر و مبین وصف فرموده است: «جاءوا بالبینات و الزبر و الکتاب المنیر»؛ آل‏عمران (3)، آیه

184.. در سوره مبارکه «انعام» مى‏فرماید: «لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین»؛ انعام (6)، آیه 59.یعنى، هیچ تر و خشکى نیست مگر آنکه در کتاب

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۸
زهرا احمدآبادی

معنای غیب
«غیب» چیزی است که از انسان پوشیده و مخفی است، گرچه به معنای شک نیز به‌کار رفته است،  زیرا شک معمولا در امر مخفی حاصل می‌شود. برخی واژه‌پژوهان آن را به معنای پوشیده ازچشم گرفته‌اند. 

مصادیق امدادهای غیبی



با توجه به معنای امداد و غیب معلوم می‌شود که امدادهای غیبی به معنای مددهایی است که از غیب سرچشمه می‌گیرد، هر چند با عنایت به معنای لغوی واژه مزبور می‌توان جهان و نظم، حیات ونشاط و همه نعمتهای موجود در آن را مدد گرفته از عالم غیب و از مصادیق امدادهای غیبی دانست، چنان‌که قرآن، اموال و فرزندان را از امدادهای الهی دانسته است ولی این ترکیب اصطلاحاً به معنای مددهای غیبی ویژه در زندگی بشر است. 

تفاوت معجزه و کرامات



با توجه به این‌که کمکهای ویژه الهی به‌رغم غیر عادی بودن، به اسباب طبیعی مستند است و از سوی دیگر معجزات و کرامات نیز مستند به سببهای طبیعی غیر عادی است مناسب است تفاوت آن‌ها روشن شود. به نظر می‌رسد مهم‌ترین ویژگیِ جداکننده معجزات پیغمبران و کرامات اولیا از امدادهای غیبی این است که گرچه هردو به اذن خدا و وساطت نیروهای غیبی و اسباب طبیعی غیر عادی انجام می‌گیرد؛ ولی در معجزه و کرامت خود شخص نقش اصلی دارد؛ اما در امداد غیبی شخص چنین نقشی ندارد و در حالی که امیدش از همه‌جا قطع شده مدد الهی از او دستگیری می‌کند.

آیات اشاره شده



تعبیر «امداد غیبی» در قرآن به‌کار نرفته؛ ولی آیات متعددی به امدادهای غیبی الهی اشاره کرده است؛ مانند: فرستادن سپاه نامرئی، یاری با فرشتگان ،  ایجاد آرامش در دلهای مؤمنان، ایجاد هراس در دلهای دشمنان، فرستادن بادهای ویرانگر، کم جلوه دادن لشکر دشمن، فرستادن لشکر پرندگان،  برهم زدن نقشه‌های دشمنان و....

← کمک‌های پنهانی
از مهم‌ترین مصداقهای امداد غیبی کمکهای ویژه پنهانی است که از طرف خدا در جنگهای صدر اسلام به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مؤمنان رسیده است، به طوری که ۴۰ آیه بدان اختصاص یافته است.  آیات دیگری نیز این کمکها را در قالب «هدایت‌بخشی»، «حکمت‌افکنی»، «توفیق‌یابی»، «حفظ و نگهداری از گناه » و غیر آن‌ها مطرح کرده است.

سنت بودن امداد غیبی



گروهی از آیات قرآن که به کمکهای ویژه خدا اشاره کرده است به عنوان وعده تخلف‌ناپذیر الهی بر وقوع حتمی آن‌ها تأکید می‌کند: «و کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین» برخی گفته‌اند: ظاهر آیه، یاری شدن مؤمنان در دنیاست؛ ولی این گفته صحیح نیست، زیرا اولا چیزی ظاهر آیه را مقید نمی‌سازد و ثانیاً برخی از روایات عمومیت آن را نسبت به دنیا و آخرت تأیید می‌کند. آیه ۵۱سوره غافر از حمایت مؤکد خدا از پیامبران خویش و پیروان آن‌ها سخن می‌گوید: «اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا والَّذینَ ءامَنوا فِی‌الحَیوةِ الدُّنیا ویَومَ یَقومُ الاَشهد» و خداوند در آیات ۱۷۱ ۱۷۲ سوره صافّات یاری کردن رسولان از جانب خودش را قطعی دانسته: «ولَقَد سَبَقَت کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا المُرسَلین اِنَّهُم لَهُمُ المَنصورون» و آن را به صورتهای گوناگون تأکید کرده است؛ مانند: «کَتَبَ اللّهُ لاََغلِبَنَّ اَنَا ورُسُلی»
در اثبات امدادهای غیبی و سنت بودن آن و پیروزی پیامبران توجه به انواع عذابهایی که خدا بر مکذبان رسولانش در گذشته فرو فرستاده، کفایت می‌کند: «ثُمَّ اَرسَلنا رُسُلَنا تَترًا کُلَّ ما جاءَ اُمَّةً رَسولُها کَذَّبوهُ فَاَتبَعنا بَعضَهُم بَعضًا وجَعَلنهُم اَحادیثَ فَبُعدًا لِقَوم لا یُؤمِنون» 

← تقاضای پیامبران
تقاضای پیامبران الهی نسبت به این‌گونه امدادها هم بر اهمیت تأثیر کمکهای ویژه خدا گواهی می‌دهد، و هم بر وجود آن‌ها دلالت دارد. قرآن این درخواست را از زبان نوح (علیه‌السلام)، لوط(علیه‌السلام) طالوت و یارانش و همچنین رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مؤمنان نقل می‌کند. آیه ۹ سوره انفال ،  درخواست کمک از سوی پیامبر و مسلمانان در جنگ بدر را نقل می‌کند: «اِذ تَستَغیثونَ رَبَّکُم فَاستَجابَ لَکُم اَنّی مُمِدُّکُم بِاَلف مِنَ المَلَئِکَةِ مُردِفین» در پاره‌ای از روایات آمده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز با مسلمانان در یاری خواستن از خدا همصدا بود و می‌گفت: پروردگارا! وعده‌ای را که به من داده‌ای تحقق بخش. خدایا، اگر این گروه مؤمنان نابود شوند، پرستش تو از زمین برچیده خواهد شد.  آیه ۲۱۴ سوره بقره این درخواست را روش مستمر تاریخی پیغمبران الهی و امتهای آنان می‌شناساند: «اَم حَسِبتُم اَن تَدخُلوا الجَنَّةَ ولَمّا یَأتِکُم مَثَلُ الَّذینَ خَلَوا مِن قَبلِکُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ والضَّرّاءُ وزُلزِلوا حَتّی یَقولَ الرَّسولُ والَّذینَ ءامَنوا مَعَه مَتی نَصرُ اللّهِ اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب»
گویا این یک سنت الهی و رمز تربیت و تکامل است که همه امتها باید در کوره سخت حوادث قرار گرفته و آبدیده شوند و همچون فولاد از کوره به درآیند، و برای حوادث مهم‌تر و دشوارتر آماده شون مشکلات، چنان امتهای پیامبران پیشین را احاطه می‌کرده که پیامبران با آن‌ها همصدا شده، می‌گفتند: پس یاری خدا کجاست؟!
جمله «اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب» سخن خدا و بدین معناست که خدا به وعده‌اش جامه عمل می‌پوشاند و آن‌ها را از کمکهای ویژه خویش بهره‌مند می‌سازد، چنان‌که خواسته پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مسلمانان را در جنگ بدر اجابت کرد و فرشتگان امدادگر را به یاریشان فرستاد.

← علت و معلول
گفتنی است که گرچه امدادهای غیبی سنتی الهی است، ولی سنّت دیگر خدا بر جریان داشتن کارها براساس علل و اسباب طبیعی عادی است: «أبی اللّه أن یجری الأشیاء إلاّ بالأسباب»؛ همچنین سنّت خدا بر این قرار گرفته که جز در موارد استثنایی و خاص، عوامل غیر عادی را جایگزین اسباب عادی نکند. مؤمنان رزمنده بدون بهره‌مندی از تجهیزات نظامی و بدون جنگیدن در میدان نبرد پیروز نمی‌شوند: «واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة ومِن رِباطِ الخَیلولی در عین حال ممکن است عوامل مادی و عادی نتواند چنان‌که باید کارساز شود، یا به تنهایی برای شکست جبهه باطل کافی نباشند، و پیروزی دشمن هم برای دین و مسلمانان خطرات جدّی و فراوان داشته باشد. در چنین مواردی معمولا امدادهای غیبی بهره آدمیان می‌شود.

عامل اصلیِ ورود به بهشت



براساس آیه ۲۱۴ بقره  جمعی می‌پنداشتند عامل اصلیِ ورود به بهشت فقط اظهار ایمان به خداست، آن هم بدون رنج و ناراحتی و دشمنان را هم خدا نابود خواهد ساخت: «اَم حَسِبتُم اَن تَدخُلوا الجَنَّةَ ولَمّا یَأتِکُم مَثَلُ الَّذینَ خَلَوا مِن قَبلِکُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ والضَّرّاءُ وزُلزِلوا حَتّی یَقولَ الرَّسولُ والَّذینَ ءامَنوا مَعَه مَتی نَصرُ اللّهِ اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب» قرآن در برابر این پندار باطل به سنّت دائمی خدا اشاره کرده است که پیشینیان نیز به سختیهای فراوانی دچار شدند، به طوری که پیامبر و آن‌ها که بدو گرویده بودند گفتند: پس یاری خدا کی خواهد رسید؟ جمله «مَتی نَصرُ اللّهِ» از سوی پیامبران و گروندگان به آن‌ها زمانی گفته می‌شد که سختیها به آخرین درجه می‌رسید، و به معنای اعتراض یا تردید درباره کمک الهی نیست، بلکه تقاضا و انتظار است، ازاین‌رو به دنبال آن خداوند به آن‌ها بشارت می‌داد که: «اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب» 
افزون بر این، معمولا هنگامِ هجوم سختیها و یورش دشمنان است که مؤمنان آزموده می‌شوند. « خبّاب بن ارت » گوید: از آزار مشرکان به پیامبر شکایت بردم. فرمود: امّتهایی که پیش از شما بودند، در فشار انواع گرفتاریها قرار می‌گرفتند، تا آن‌جا که بعضی از آن‌ها را با ارّه دو نیم می‌کردند؛ ولی این فشارها هرگز آن‌ها را از دین خدا منصرف نمی‌کرد. 
براساس آیه‌ای دیگر آن‌قدر گروههای سرکش مخالفت خود با پیامبرانشان را ادامه می‌دادند که از ایمان آوردن آن‌ها نومید می‌گشتند، حتی گمان می‌کردند که گروه اندک مؤمنان نیز به آن‌ها دروغگفته‌اند، و چنین احساسی بدانها دست می‌داد که در مسیر دعوتشان تنها هستند: «حَتّی اِذا استَیَسَ الرُّسُلُ وظَنّوا اَنَّهُم قَد کُذِبوا جَاءَهُم نَصرُنا...»  در این هنگام که امیدشان از همه جا بریده می‌شد یاری خدا و پیروزی فرا می‌رسید.

مصادیق امداد غیبی در قران



بسیاری از آیات قرآن بیانگر این مطلب است که امدادهای غیبی بیش‌تر در جنگ ظهور و تجلی کرده است. در قرآن به مصادیق گوناگونی از امداد غیبی اشاره شده است:

← فرستادن سپاه دیده نشدنی
قرآن در سه مورد از فرستادن لشکرهایی نامرئی یاد می‌کند و آن‌ها را یاری دهندگان سپاه توحید می‌داند. 
تعبیر قرآن در دو مورد «جُنودًا لَم تَرَوها» و در یک مورد «بِجُنود لَم تَرَوها» است. جنود جمع «جند» به معنای «گروه و جمع فشرده و سخت» است، که از «جَنَد» به معنای زمین سختِ دارای سنگ گرفته شده و سپاه را به سبب فشرده بودن «جُند» گفته‌اند. برخی هم گفته‌اند که بر تجمّع و یاری دلالت دارد. 
آیه ۴۰ سوره توبه به وضع مخاطره‌آمیز پیامبر در غار ثور که دشمن در یک قدمی او بود اشاره کرده و یاری وی را با سپاه دیده نشدنی یادآور شده است: «اِلاّ تَنصُروهُ فَقَد نَصَرَهُ اللّهُ اِذ اَخرَجَهُ الَّذینَ کَفَروا ثانِیَ اثنَینِ اِذ هُما فِی الغارِ اِذ یَقولُ لِصحِبِهِ لا تَحزَن اِنَّ اللّهَ مَعَنا فَاَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ واَیَّدَهُ بِجُنود لَم تَرَوها» برخی از مفسران سپاه دیده نشدنی را در این آیه «فرشتگان» دانسته‌اند ولی در تعیین مصداق فرشتگان بین آن‌ها اختلاف است؛ برخی آن‌ها را فرشتگان مأمور نگهداری از آن حضرت در سفر هجرت دانسته‌اند.برخی دیگر گفته‌اند: منظور فرشتگان یاری دهنده پیامبر و مسلمانان در جنگهای پس از هجرت است. طبرسی نیز از بعضی نقل کرده که آنها، فرشتگانِ مأمور به دعا برای حضرت بوده‌اند. 

←← فرشتگان
بعضی سپاه دیده نشدنی را شامل غیر فرشتگان نیز دانسته، و نیروهایی را که از حسّ بشر بیرون است به آن افزوده‌اند.
در روایتی آمده است: به فرمان خداوند درختی در دهانه غار رویید، به طوری که چهره رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را پوشانید. عنکبوتی نیز مأمور شد تا در جلو دَرِ غار تارهایی بدواند و سرانجام، کبوترانی وحشی بر تخم گذاردن در قسمت جلوی غار مأمور شدند. 
مجموع این عوامل، دشمن را که در یک قدمی دستگیری حضرت بود، از ورود به غار منصرف کرد، با آن‌که مطمئن بودند که تا آن‌جا آمده و به جای دیگری نرفته است.
در جنگ احزاب دشمنان اسلام اعم از مشرکان، یهود و سایر نیروها یک ماه شهر مدینه را محاصره کردند، به طوری که مسلمانان ناچار به ماندن در شهر و کندن خندق در اطراف آن شدند. تعبیر قرآن از این موقعیّت خطرناک و آزمون دشوار ابتلا و تزلزل شدید است: «هُنالِکَ ابتُلِیَ المُؤمِنونَ وزُلزِلوا زِلزالاً شَدیدا»  در چنین حالی که چشمهای رزمندگان مسلمان خیره و جانشان به گلوگاه رسیده و گمانهای خاصی درباره خدا پیدا کرده بودند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خداوند کمک خواست.  در پی آن امدادهای غیبی به یاری آنان آمد که از مهم‌ترین آن‌ها لشکرهای نامرئی بود: «فَاَرسَلنا عَلَیهِم ریحًا وجُنودًا لَم تَرَوها» 
در جنگ حنین دشمن به پیروزی موقّت رسیده و مسلمانان جنگجو از گرد پیامبر پراکنده شدند، و نزدیک بود که دستاوردهای چند ساله نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مسلمانان بر باد رود؛ لیکن باز هم امدادهای غیبی و از جمله آن‌ها سپاه نامرئی ، آنان را نجات بخشید: «ثُمَّ اَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِهِ و عَلَی المُؤمِنینَ و اَنزَلَ جُنودًا لَم تَرَوها وعَذَّبَ الَّذینَ کَفَروا وذلِکَ جَزاءُ الکفِرین» 

← فرشتگان امدادگر
روشن‌ترین و مهم‌ترین مصداق کمکهای ویژه الهی آمدن فرشتگان امدادگر به یاری پیامبر و مسلمانان در جنگهای صدر اسلام است. گرچه خدا در جنگهای فراوانی مسلمانان را یاری کرد: «لَقَد نَصَرَکُمُ اللّهُ فی مَواطِنَ کَثیرَة» ولی در آیاتی به حضور فرشتگان امدادگر تصریح کرده است و اگر در مورد عبارت «جُنودًا لَم تَرَوها» جای تفسیر آن به همه نیروهای پنهان هستی باشد؛ لیکن مراد از «مَلئِکَةِ» بی‌تردید فقط فرشتگان است.
به گفته بیش‌تر مفسران، یاری فرشتگان که در آیات آمده، مربوط به بدر و اُحُد است؛ لیکن اگر آیات مربوط به لشکرهای نامرئی را هم به آن‌ها بیفزاییم، نبردهای احزاب، حنین و جنگ با یهود بنی‌قریظهرا نیز در برمی‌گیرد.
آیات ۱۲۳ ۱۲۵ سوره آل‌عمران به نصرت سپاهیان اسلام در نبرد بدر به وسیله فرشتگان تصریح کرده است: «ولَقَد نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدر واَنتُم اَذِلَّةٌ فَاتَّقوا اللّهَ لَعَلَّکُم تَشکُرون اِذ تَقولُ لِلمُؤمِنینَ اَلَن یَکفِیَکُم اَن یُمِدَّکُم رَبُّکُم بِثَلثَةِ ءالف مِّنَ المَلئِکَةِ مُنزَلین بَلی اِن تَصبِروا وتَتَّقوا ویَأتوکُم مِن فَورِهِم هذا یُمدِدکُم رَبُّکُم بِخَمسَةِ ءالف مِنَ المَلئِکَةِ مُسَوِّمین» این آیات پس از شکستِ مسلمانان در اُحُد نازل شد. آنجا که دشمن مشرک خواست با تهاجمی دوباره اساس حکومت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مدینه را ویران کند.  در آن لحظات سخت با نزول آیات فوق و ابتکار بی‌نظیر رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) (فرمان عمومی به آماده شدن همه نیروها حتی مجروحان برای پیکار با دشمن و حرکت از مدینه) مسلمانان روحیه و نیرویی تازه گرفته و مجدّداً آماده پیکار با مشرکان شدند. دشمنان نیز با مشاهده این حرکت به وحشت افتاده و به تصور این‌که لشکری تازه‌نفس از مدینه عازم جنگ شده وادار به عقب‌نشینی و بازگشت به شهر خود شدند. 

←← استجابت دعا
آیات سوره آل‌عمران اصل ماجرا را بیان کرده؛ لیکن چگونگی و شرح فرود آمدن فرشتگان یاری‌بخش را آیات ۷ ۱۵ سوره انفال عهده‌دار است. آیه نهم این سوره استغاثه به خداوند و اجابت آن را از سوی خدا به صورت امداد فرشتگان در جنگ بدر یادآور شده است: «اِذ تَستَغیثونَ رَبَّکُم فَاستَجابَ لَکُم اَنّی مُمِدُّکُم بِاَلف مِنَ‌المَلَئِکَةِ مُردِفین» این درگیری، اولین درگیری مسلمانان با کافران بود و به سبب عواملی مانند عدم توازن نیروها و چند برابر بودن دشمن، اصرار آنان بر نجات، اموالی که در کاروان ابوسفیان داشتند و کینه‌های عمیق آنان نسبت به پیامبر و اسلام، مرحله سختی پیش آمده بود، ازاین‌رو در آیه بالا لفظ «استغاثه» به‌کار رفته است. این واژه معمولا در جایی به‌کار می‌رود که خطرِ گرفتار شدن در چنگ دشمن احساس شود. پیامبر دست به دعا برداشت و گفت:خدایا اگر مسلمانان کشته شوند کسی که در زمین تو را بندگی کند نخواهد ماند. 

در این هنگام خداوند دعای آن حضرت را مستجاب کرده و فرمود: شما را به ۱۰۰۰ فرشته یاری می‌کنم؛ فرشتگانی که به وصف «مُرْدِف» از آن‌ها یاد می‌کند. آنها فرشتگانی بودند که فرشتگان دیگر را در ردیف خویش سوار کرده بودند. برای این وصف معانی دیگری نیز در تفاسیر آمده است: فرشته‌هایی که پی در پی به یاری مسلمانان شتافتند یا فرشتگانی که فرمانده و فرمانبر بودند که فرماندهان را «مُرْدِف» و فرمانبرداران را «مُرْدَف» گویند. البته ظاهر لفظ «مردف» همان معنای نخست است که بسیاری از مفسران  و نیز اهل لغت آورده‌اند و براساس آن، به این پرسش نیز پاسخ داده می‌شود که چرا در سوره آل‌عمران شمار فرشتگان امدادگر ۳۰۰۰ ولی در این آیات ۱۰۰۰ نفر آمده است، زیرا مردِفین ۱۰۰۰ نفر بودند و ۲۰۰۰ فرشته دیگر پشت سر آنان قرار داشتند.

←← تقویت روحی مسلمانان
برخی معتقدند که این فرشتگان همراه پیامبر در جنگ شرکت داشته‌اند؛  ولی به نظر می‌رسد که آنان فقط برای تقویت روحی مسلمانان و تضعیف مشرکان آمده بودند، زیرا اولا از آیات قرآن نیز همین نظر استفاده می‌شود: «و ما جَعَلَهُ اللّهُ اِلاّ بُشری لَکُم ولِتَطمَئِنَّ قُلوبُکُم بِهِ» ثانیاً اگر فرشتگان، جنگاوران دشمن را کشته باشند فضیلتی برای لشکر اسلام در این باره نمی‌ماند. ثالثاً کتب تاریخی شمار کشته‌های بدر و کشندگان آن‌ها را ثبت کرده و هیچ نامی از کشنده ناشناخته‌ای نیامده است. این حقیقت وقتی آشکارتر می‌گردد که به قدرت فرشته‌ها نیز توجه کنیم و بدانیم که یکی از آنان برای نابود کردن دنیا کفایت می‌کند، چنان‌که جبرئیل (علیه‌السلام) با پری از بالهای خویش شهرهای قوم لوط را نابود کرد. 

   منبع:         http://www.wikifeqh.ir       درصورت استفاده ازمطلب لطفا سایت مقابل را ذکر کنید

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۱
زهرا احمدآبادی

فلاسفه و عارفان عشق را به اقسام گونا گون تقسیم کرده اند، اما در یک تقسیم بندی کلی گفته اند: عشق بر دو قسم است.

    عشق حقیقی، که همان عشق به خدا و صفات و افعال اوست

    
    عشق مجازی، این عشق دامنه ی وسیعی دارد که می توان گفت: عشق مجازی منحصراً عشق انسان به انسان نیست، بلکه عشق ورزیدن به هر گونه معشوقی غیر از ذات احدیت (خدای متعال) مجاز نام دارد.

در این که عشق حکمش چیست؟ آن چه در این زمینه می توان گفت: این است که عشق اگر از نوع حقیقی و برخی از انواع مجازی آن، مانند عشق عقلانی و عشق روحانی باشد، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه چه بسا از کمالات محسوب می شود. اما اگر از نوع حیوانی آن که پائین ترین نوع عشق است باشد، این نوع عشق هم اگر با عفاف و تقوا همراه باشد و از حریم عفت خارج نشود، بدون اشکال است.

این گونه عشق ها به سرعت می آید و به سرعت می رود، قابل اعتماد و توصیه نیست. فضیلت کش است. تنها با کمک عفاف، تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی از آن سود می برد؛ یعنی در زمینه ی فراق و دست نارسی از یک طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر، سوز و گدازها، فشارها و سختی هایی که بر روح عاشق وارد می شود. آثار نیک و سودمندی به بار می آورد.

عرفا در همین زمینه است که می گویند: عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی؛ یعنی عشق به ذات احدیت می گردد؛ و انسان می تواند از آن سود ببرد. علاوه بر این دارای آثار و فوایدی است: نظیر این که عشق به انسان نیرو و قدرت و چالاکی می بخشد، ترس را از وجود آدمی بیرون می کند و به انسان شجاعت و جسارت می بخشد. عشق انسان بخیل را بخشنده می کند ،عشق نفس را تکمیل می کند و استعدادهای حیرت انگیز باطنی را ظاهر می سازد.

عشق تصفیه گر است و روح انسان را از ناخالصی ها پاک می کند.

بنابراین، عشق اگر از نوع حقیقی باشد قطعاً پسندیده است و نوع مجازی آن اگر همراه با عفاف و تقوا باشد، مورد نکوهش نیست.

 

پاسخ تفصیلی

واژه ی «عشق» در واژه نامه های عرفانی و فلسفی چنین تعریف شده است:

عشق، شوق مفرط و میل شدید به چیزی، به معنای فرط حب و دوستی، مشتق از «عشقه» است و آن گیاهی است که بر تنه ی هر درختی که پیچد، آن را خشک سازد و خود به طراوت خویش باقی بماند. پس هر عشقی بر هر تنی که بر آید، جز محبوب را خشک کند و محو گرداند و آن تن را ضعیف سازد و روح و دل را منور گرداند.[1]

عشق و محبت مهم ترین و یکی از عالی ترین حالات انسان عارف و از مبانی و اصول بسیار مهم عرفانی به شمار می رود. از دیدگاه عرفان، عشق از مواهب الاهی و از داده های خداوندی است[2]، نه از دست آوردهای بشری، اگر چه مقدمات دست یابی به عشق می تواند تحصیلی باشد.

شیخ الرئیس، عشق را علت وجود همه ی موجودات بر می شمرد و معتقد است، عشق موهبتی است که اختصاص به انسان ندارد و همه ی موجودات به نحوی از آن برخوردارند.[3]

ملا صدرا، نیز عشق را حقیقتی ساری و جاری در کلیه ی موجودات می داند و معتقد است که هیچ موجودی نیست که از پرتو عشق بی بهره باشد.[4]

عارفان و فیلسوفان عشق را به اقسام مختلفی تقسیم کرده اند.

اما در مجموع و در یک تقسیم بندی کلی عشق را به دو قسم تقسیم کرده اند:

الف: عشق حقیقی. عشق حقیقی، که همان عشق به خدا و صفات و افعال اوست. عشق ناب و حقیقی به خدا هنگامی عشق به آن اطلاق می شود که به طمع بهشت و یا ترس از دوزخ نباشد، بلکه عشق به صرف تصور جمال و کمال در حضرت خداوندی باشد. کمال عشق به خدا این است که تمام دل به او تعلق گیرد و جان از تمایل به تمام آنچه جز خداست پاک شود.

ب: عشق مجازی، عشق مجازی دامنه ی وسیعی دارد که می توان گفت: عشق مجازی منحصراً عشق انسان به انسان نیست، بلکه عشق ورزیدن به هر گونه معشوق غیر از ذات احدیت مجاز نام دارد. بنابراین، عشق مجازی تنوعی به انواع معشوق دارد. نظیر عشق انسان به مناظر طبیعی، عشق به زن و فرزند، به مال و سرمایه، زیبایی و جمال، شهرت و محبوبیت و... . پس عشق مجازی از انواع عشق انسانی است؛ یعنی عاشق همیشه انسان است، ولی معشوق در همه ی موارد لزوماً انسان نیست.

در این جا به اختصار برخی از اقسام عشق های مجازی را بیان می کنیم:

1.عشق عقلی(عقلانی): عشق عقلی در اصطلاح فلاسفه، عشقی است که مبدأ آن توجه به ذات حق تعالی و مخصوص مقربان درگاه اوست. عشق عقلی از سیر عقل کل در جو ار نفس ناطقه در عالم ملکوت پدید می آید، از لوایح مشاهده ی جبروت.

عشق عقلی، به کمال و حسن معنوی تعلق می گیرد (به اولیای حق و فضایل ایشان که متصل به عالم جبروت و فوق آن هستند). منشأ آن محبت به کمال مطلق و زیبایی صرف و تجلیات آن است که محل آن قلب و دل است، مربوط به اولیای حق و اهل معرفت است و بی زوال  است.[5]

2. عشق روحانی، به مطلق زیبایی (اعم از صوری و ظاهری مربوط به دیدنی یا شنیدنی ها و ... تعلق می گیرد و منشأ آن محبت به کمال و زیبایی است که توأم با لذت عقلانی است. در این جا عاشق معشوق را به جهت زیبایی و کمال او خواستار است، نه به جهت نفع خود. این نوع عشق نیز مربوط به خواص و افراد ویژه است.

3. عشق طبیعی نفسانی: این عشق به زیبایی صورت و ظاهری محبوب (با قطع نظر از جهت شهوانی) و به جهت اعتدال و حسن تألیف و ترکیب زیبای آن تعلق می گیرد.

شیخ الرئیس می گوید: این عشق منحصر به انسان است و در حیوان یافت نمی شود، وی می گوید: میل نفس به زیبایی های ظاهری از جمله صورت نیکو، از دو جهت متفاوت قابل حصول است. یک: به نحو حیوانی. دو: به نحو عقلانی. شیخ الرئیس در عشق طبیعی عقلانی (نفسانی) می گوید: عاشق معشوق را به خاطر صورت نیکو تنها به اعتبار عقلی به جهت موزون بودن و اعتدال نظام آن دوست می دارد و این نحو عشق که خالی از شائبه ی حیوانیت است، وسیله ای برای رفعت و ترقی و زیادی درجه شمرده می شود.[6] منشأ این نوع عشق فطرت زیبایی دوستی انسان است و مربوط به قوه ی درک زیبایی نفس انسان و عاطفه است. در این نوع عشق زیبایی ظاهری معشوق مطلوب عاشق است.

نراقی در معراج السعادة می گوید: عشق و محبت حاصل نشود، مگر به سببی از اسباب و نظر به این که از برای آن [عشق و محبت] سبب های بسیار و مختلف است، پس عشق و محبت نیز به اقسام مختلف تقسم می شود: از نظر وی یکی از اقسام محبت، محبت به صورت های جملیه است. وی می گوید: تصور نشود که دوستی صورت های جمیله فقط برای لذات جنسی قابل تصور است، بلکه ادراک نفس جمال و زیبایی به جهت ذات آن و بدون در نظر گرفتن مسائلی دیگر لذتی است روحانی که به خودی خود محبوب است. و از این جهت است که انسان محبت به سبزه و آب روان دارد، نه به جهت این که سبزه را بخورد و آب را بیاشامد، یا به غیر از مجرد دیدن و تماشا حظ و بهره ای دیگر ببرد. وی می گوید: پیامبر (ص) هنگام دیدن آب و سبزه شکفتگی و نشاط به آن حضرت دست می داد. و هر طبع مستقیم و قلب سلیم از تماشای گل و غنچه و لاله و شکوفه و ... لذت می برد و آنها را دوست دارد، بلکه بسا غم های خود را به آن تسلی می دهد.[7]

4.عشق طبیعی حیوانی: عشق حیوانی (وضیع) در مقابل عشق عفیف است که غرض عمده ی آن اطفای شهوت حیوانی است.[8] شیخ الرئیس درباره ی این نوع عشق می گوید: در این عشق که صورت نیکو را به جهت لذت حیوانی [جنسی] دوست داشته باشند، این عشق مضر به نفس ناطقه است؛ چرا که اقتضای نفس ناطقه پرداختن به کلیات است و شأن کلیات نیز ابدیت و فراگیری است. لذا چنین عشقی مستحق لوم و ملامت است.[9]

استاد مطهری نیز در مورد چنین عشقی می گوید: این گونه عشق ها به سرعت می آید و به سرعت می رود قابل اعتماد و توصیه نیست. فضیلت کش است. تنها با کمک عفاف، تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود می برد[10]؛ یعنی در زمینه ی فراق و دست نارسی از یک طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر، سوز و گدازها، فشارها و سختی هایی که بر روح عاشق وارد می شود. آثار نیک و سودمندی به بار می آورد.

عرفا در همین زمینه است که می گویند: عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی؛ یعنی عشق به ذات احدیت می گردد.[11]

عشق حیوانی، به انواع متلذات و اسباب لذت نظیر مأکولات و منکوحات تعلق می گیرد. منشأ آن غرایز و میل های حیوانی است و مربوط به نفس اماره ی انسان است. در این عشق، عاشق معشوق را به جهت لذت و نفع خود می خواهد. در این که آیا این نوع از عشق حکمش چیست؟ فلاسفه در این مسئله اختلاف دارند که آیا این نوع عشق خوب و ممدوح است، یا زشت و ناپسند چنان که بعضی آن را مذمت کرده و بعضی خوب دانسته اند.ملا صدرا می گوید: این نوع عشق که نتیجه ی آن لذت بردن از زیبا رویان است و محبت مفرط نسبت به آنان است، در اکثر امم موجود است و از اوضاع الاهی است که تابع مصالح و حکم خاصی است و از این جهت نیکو و ممدوح است. این عشق ها اکثر منشأ صنایع ظریفه است. وی می گوید: عشق به زیبا رویان منشأ نکاح و زواج و بالاخره بقای نوع است.

بنابراین، عشق طبیعی حیوانی که پایین ترین درجه ی عشق است و غرض عمده ی آن اطفای شهوت حیوانی است، اگر چه از سوی برخی از عارفان و فیلسوفان ملامت شده است، اما اگر همراه با عفاف و تقوا باشد، انسان می تواند از آن سود ببرد و اگر از حد شرعی تجاوز نکند می تواند سودمند باشد؛ چرا که به گفته ی ملا صدرا، منشأ نکاح و بقای نوع بشر و تولید نسل می شود..

ملاصدرا،از جمله ی فیلسوفان و عارفانی است که عشق را به سه قسم تقسیم کرده و می گوید: عشق یا حقیقی است و یا مجازی، عشق حقیقی محبت الله و صفات و افعال اوست و عشق مجازی هم یا نفسانی است و یا حیوانی.

وی معتقد است: تمام موجودات عالم به عشق حقیقی عاشق حق اند و مشتاق لقای اویند و خداوند متعال در جبلت تمام موجودات عالم عشق خاصی را مرکوز کرده است.[12]

آثار عمومی عشق،

البته عشق حقیقی آثار برکات بسیار عالی و شکوفی دارد که با آثار و فواید عشق های مجازی بسیار متفاوت است، اما برخی از آثار و ویژگی ها میان انواع عشق مشترک است؛ یعنی عشق، صرف نظر از این که از چه نوع باشد، حقیقی یا مجازی و مجازی هم چه مجازی نفسانی و چه مجازی حیوانی، و قطع نظر از این که که معشوق چه و که باشد، یک دسته آثار و نتایجی دارد که میان همه ی انواع مذکور مشترک است. نظیر:

۱. ستاندن خودبینی و خود خواهی و غرور از انسان عاشق.

۲. تولید نیرو، قدرت و چالاکی.

۳. غفلت از عیوب معشوق و زیبا جلوه دادن آنها.

۴. ستاندن ترس از وجود عاشق و شجاعت و جسارت بخشیدن به او.

۵. ایجاد نیروی سخاوت و بخشندگی در انسان بخیل.

۶. تکمیل نفس و بروز استعدادهای حیرت انگیز باطنی و درونی به وسیله ی عشق.

نتیجه: آنچه را که از مجموع سخنان عارفان و فیلسوفان در مسئله ی عشق به دست می آید،این است که عشق اگر از نوع حقیقی و برخی از انواع مجازی آن، مانند عشق عقلانی و عشق روحانی باشد، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه چه بسا از کمالات محسوب می شود. اما اگر از نوع حیوانی آن که پائین ترین نوع عشق است، باشد، این نوع عشق هم اگر با عفاف و تقوا باشد و از حریم عفت خارج نشود بدون اشکال است.

                          منبع:http://shiastudies.net

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۰
زهرا احمدآبادی

به نطرشما بهترین عمل دررمضان چیست؟ روزه گرفتن-قران خواندن-افطاری دادن ..........

 

به نظرمن این کارها وقتی ارزش دارد که کارمهم تر دیگری راانجام دهیم منظورم مراقبت از اخلاقیات است درروایتی امام علی از پیامبر پرسیدند بهترین

 

عمل درماه رمضان چیست؟فرمودند پرهیزازگناه به زبان ساده تر اگرروزه هستیم ولی غیبت می کنیم دیگران راازخود می رنجانیم و...مطمئن باشیم

 

حسخوب بند گی خدارا درک نمی کنیم یا درحال قران خواندن هستیم اما.....بگذریم  یادمان باشد واجبات ومحرمات مقدم برمستحبات اند افطاری دادن

 

مستحباست ریاکاری حرام  درهرکارخوبی سعی کنیم نیتمان خالص باشد امیدوارم روزه قلب بگیریم نه شکم

 

 

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۱
زهرا احمدآبادی

 رمضان در طول عمر انسان بارها می آید می رود اما ما مسلمانان فکر می کنیم  رمضان که رفت همه چیز را باخود می برد و تحولی در ما ایجادنمیکند

 

ماه رمضان بهترین فرصت خودسازی است اما اگر روزه مان براساس عرف وعادت نباشد درسلوک عرفانی یک اراده ویک همت داریم

 

همت هدف گیری بلنداست ولی اراده اقدامات قدم به قدم انسان هاست اگر این اراده را نداشته باشیم وفقط ازوعده ی غذایی صرف نظر کنیم

 

روزه اثری  بر ما نخواهد گذاشت تازمانی که آن همت وهدف بلند را برای خود تعریف نکرده باشیم کارمان رابه طورعادی انجام می دهیم

 

اگر درجامعه همت مسلمان شدن راداشته باشیم همت پیرو محمد(ص) و علی(ص) و فاطمه(س)شدن راداشته باشیم رمضان برما اثر می گذارد و ما را

 

صدها قدم به جلو می برد

 

                                  منبع:www.farsnews.com

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۰۴
زهرا احمدآبادی