* شیعه *

بدرستی که او وشیعه اش همانا روز قیامت رستگارند. پیامبراکرم

* شیعه *

بدرستی که او وشیعه اش همانا روز قیامت رستگارند. پیامبراکرم

* شیعه *

استفاده از مطالب درصورت ذکر منبع زیرمطلب (نه آدرس ما) بلا مانع است چون بیشتر مطالب از سایت یا وبلاگ های دیگر گرفته شده ذکر منبع زیرمطلب لازم است
هم چنین برای مطالبی که منبع ندارند درصورت تمایل می توانید آدرس وبلاگ را ذکر کنید

پیام های کوتاه
  • ۲۸ اسفند ۹۵ , ۱۸:۴۵
    مادر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امداد غیبی» ثبت شده است

معنای غیب
«غیب» چیزی است که از انسان پوشیده و مخفی است، گرچه به معنای شک نیز به‌کار رفته است،  زیرا شک معمولا در امر مخفی حاصل می‌شود. برخی واژه‌پژوهان آن را به معنای پوشیده ازچشم گرفته‌اند. 

مصادیق امدادهای غیبی



با توجه به معنای امداد و غیب معلوم می‌شود که امدادهای غیبی به معنای مددهایی است که از غیب سرچشمه می‌گیرد، هر چند با عنایت به معنای لغوی واژه مزبور می‌توان جهان و نظم، حیات ونشاط و همه نعمتهای موجود در آن را مدد گرفته از عالم غیب و از مصادیق امدادهای غیبی دانست، چنان‌که قرآن، اموال و فرزندان را از امدادهای الهی دانسته است ولی این ترکیب اصطلاحاً به معنای مددهای غیبی ویژه در زندگی بشر است. 

تفاوت معجزه و کرامات



با توجه به این‌که کمکهای ویژه الهی به‌رغم غیر عادی بودن، به اسباب طبیعی مستند است و از سوی دیگر معجزات و کرامات نیز مستند به سببهای طبیعی غیر عادی است مناسب است تفاوت آن‌ها روشن شود. به نظر می‌رسد مهم‌ترین ویژگیِ جداکننده معجزات پیغمبران و کرامات اولیا از امدادهای غیبی این است که گرچه هردو به اذن خدا و وساطت نیروهای غیبی و اسباب طبیعی غیر عادی انجام می‌گیرد؛ ولی در معجزه و کرامت خود شخص نقش اصلی دارد؛ اما در امداد غیبی شخص چنین نقشی ندارد و در حالی که امیدش از همه‌جا قطع شده مدد الهی از او دستگیری می‌کند.

آیات اشاره شده



تعبیر «امداد غیبی» در قرآن به‌کار نرفته؛ ولی آیات متعددی به امدادهای غیبی الهی اشاره کرده است؛ مانند: فرستادن سپاه نامرئی، یاری با فرشتگان ،  ایجاد آرامش در دلهای مؤمنان، ایجاد هراس در دلهای دشمنان، فرستادن بادهای ویرانگر، کم جلوه دادن لشکر دشمن، فرستادن لشکر پرندگان،  برهم زدن نقشه‌های دشمنان و....

← کمک‌های پنهانی
از مهم‌ترین مصداقهای امداد غیبی کمکهای ویژه پنهانی است که از طرف خدا در جنگهای صدر اسلام به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مؤمنان رسیده است، به طوری که ۴۰ آیه بدان اختصاص یافته است.  آیات دیگری نیز این کمکها را در قالب «هدایت‌بخشی»، «حکمت‌افکنی»، «توفیق‌یابی»، «حفظ و نگهداری از گناه » و غیر آن‌ها مطرح کرده است.

سنت بودن امداد غیبی



گروهی از آیات قرآن که به کمکهای ویژه خدا اشاره کرده است به عنوان وعده تخلف‌ناپذیر الهی بر وقوع حتمی آن‌ها تأکید می‌کند: «و کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین» برخی گفته‌اند: ظاهر آیه، یاری شدن مؤمنان در دنیاست؛ ولی این گفته صحیح نیست، زیرا اولا چیزی ظاهر آیه را مقید نمی‌سازد و ثانیاً برخی از روایات عمومیت آن را نسبت به دنیا و آخرت تأیید می‌کند. آیه ۵۱سوره غافر از حمایت مؤکد خدا از پیامبران خویش و پیروان آن‌ها سخن می‌گوید: «اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا والَّذینَ ءامَنوا فِی‌الحَیوةِ الدُّنیا ویَومَ یَقومُ الاَشهد» و خداوند در آیات ۱۷۱ ۱۷۲ سوره صافّات یاری کردن رسولان از جانب خودش را قطعی دانسته: «ولَقَد سَبَقَت کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا المُرسَلین اِنَّهُم لَهُمُ المَنصورون» و آن را به صورتهای گوناگون تأکید کرده است؛ مانند: «کَتَبَ اللّهُ لاََغلِبَنَّ اَنَا ورُسُلی»
در اثبات امدادهای غیبی و سنت بودن آن و پیروزی پیامبران توجه به انواع عذابهایی که خدا بر مکذبان رسولانش در گذشته فرو فرستاده، کفایت می‌کند: «ثُمَّ اَرسَلنا رُسُلَنا تَترًا کُلَّ ما جاءَ اُمَّةً رَسولُها کَذَّبوهُ فَاَتبَعنا بَعضَهُم بَعضًا وجَعَلنهُم اَحادیثَ فَبُعدًا لِقَوم لا یُؤمِنون» 

← تقاضای پیامبران
تقاضای پیامبران الهی نسبت به این‌گونه امدادها هم بر اهمیت تأثیر کمکهای ویژه خدا گواهی می‌دهد، و هم بر وجود آن‌ها دلالت دارد. قرآن این درخواست را از زبان نوح (علیه‌السلام)، لوط(علیه‌السلام) طالوت و یارانش و همچنین رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مؤمنان نقل می‌کند. آیه ۹ سوره انفال ،  درخواست کمک از سوی پیامبر و مسلمانان در جنگ بدر را نقل می‌کند: «اِذ تَستَغیثونَ رَبَّکُم فَاستَجابَ لَکُم اَنّی مُمِدُّکُم بِاَلف مِنَ المَلَئِکَةِ مُردِفین» در پاره‌ای از روایات آمده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز با مسلمانان در یاری خواستن از خدا همصدا بود و می‌گفت: پروردگارا! وعده‌ای را که به من داده‌ای تحقق بخش. خدایا، اگر این گروه مؤمنان نابود شوند، پرستش تو از زمین برچیده خواهد شد.  آیه ۲۱۴ سوره بقره این درخواست را روش مستمر تاریخی پیغمبران الهی و امتهای آنان می‌شناساند: «اَم حَسِبتُم اَن تَدخُلوا الجَنَّةَ ولَمّا یَأتِکُم مَثَلُ الَّذینَ خَلَوا مِن قَبلِکُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ والضَّرّاءُ وزُلزِلوا حَتّی یَقولَ الرَّسولُ والَّذینَ ءامَنوا مَعَه مَتی نَصرُ اللّهِ اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب»
گویا این یک سنت الهی و رمز تربیت و تکامل است که همه امتها باید در کوره سخت حوادث قرار گرفته و آبدیده شوند و همچون فولاد از کوره به درآیند، و برای حوادث مهم‌تر و دشوارتر آماده شون مشکلات، چنان امتهای پیامبران پیشین را احاطه می‌کرده که پیامبران با آن‌ها همصدا شده، می‌گفتند: پس یاری خدا کجاست؟!
جمله «اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب» سخن خدا و بدین معناست که خدا به وعده‌اش جامه عمل می‌پوشاند و آن‌ها را از کمکهای ویژه خویش بهره‌مند می‌سازد، چنان‌که خواسته پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مسلمانان را در جنگ بدر اجابت کرد و فرشتگان امدادگر را به یاریشان فرستاد.

← علت و معلول
گفتنی است که گرچه امدادهای غیبی سنتی الهی است، ولی سنّت دیگر خدا بر جریان داشتن کارها براساس علل و اسباب طبیعی عادی است: «أبی اللّه أن یجری الأشیاء إلاّ بالأسباب»؛ همچنین سنّت خدا بر این قرار گرفته که جز در موارد استثنایی و خاص، عوامل غیر عادی را جایگزین اسباب عادی نکند. مؤمنان رزمنده بدون بهره‌مندی از تجهیزات نظامی و بدون جنگیدن در میدان نبرد پیروز نمی‌شوند: «واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة ومِن رِباطِ الخَیلولی در عین حال ممکن است عوامل مادی و عادی نتواند چنان‌که باید کارساز شود، یا به تنهایی برای شکست جبهه باطل کافی نباشند، و پیروزی دشمن هم برای دین و مسلمانان خطرات جدّی و فراوان داشته باشد. در چنین مواردی معمولا امدادهای غیبی بهره آدمیان می‌شود.

عامل اصلیِ ورود به بهشت



براساس آیه ۲۱۴ بقره  جمعی می‌پنداشتند عامل اصلیِ ورود به بهشت فقط اظهار ایمان به خداست، آن هم بدون رنج و ناراحتی و دشمنان را هم خدا نابود خواهد ساخت: «اَم حَسِبتُم اَن تَدخُلوا الجَنَّةَ ولَمّا یَأتِکُم مَثَلُ الَّذینَ خَلَوا مِن قَبلِکُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ والضَّرّاءُ وزُلزِلوا حَتّی یَقولَ الرَّسولُ والَّذینَ ءامَنوا مَعَه مَتی نَصرُ اللّهِ اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب» قرآن در برابر این پندار باطل به سنّت دائمی خدا اشاره کرده است که پیشینیان نیز به سختیهای فراوانی دچار شدند، به طوری که پیامبر و آن‌ها که بدو گرویده بودند گفتند: پس یاری خدا کی خواهد رسید؟ جمله «مَتی نَصرُ اللّهِ» از سوی پیامبران و گروندگان به آن‌ها زمانی گفته می‌شد که سختیها به آخرین درجه می‌رسید، و به معنای اعتراض یا تردید درباره کمک الهی نیست، بلکه تقاضا و انتظار است، ازاین‌رو به دنبال آن خداوند به آن‌ها بشارت می‌داد که: «اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب» 
افزون بر این، معمولا هنگامِ هجوم سختیها و یورش دشمنان است که مؤمنان آزموده می‌شوند. « خبّاب بن ارت » گوید: از آزار مشرکان به پیامبر شکایت بردم. فرمود: امّتهایی که پیش از شما بودند، در فشار انواع گرفتاریها قرار می‌گرفتند، تا آن‌جا که بعضی از آن‌ها را با ارّه دو نیم می‌کردند؛ ولی این فشارها هرگز آن‌ها را از دین خدا منصرف نمی‌کرد. 
براساس آیه‌ای دیگر آن‌قدر گروههای سرکش مخالفت خود با پیامبرانشان را ادامه می‌دادند که از ایمان آوردن آن‌ها نومید می‌گشتند، حتی گمان می‌کردند که گروه اندک مؤمنان نیز به آن‌ها دروغگفته‌اند، و چنین احساسی بدانها دست می‌داد که در مسیر دعوتشان تنها هستند: «حَتّی اِذا استَیَسَ الرُّسُلُ وظَنّوا اَنَّهُم قَد کُذِبوا جَاءَهُم نَصرُنا...»  در این هنگام که امیدشان از همه جا بریده می‌شد یاری خدا و پیروزی فرا می‌رسید.

مصادیق امداد غیبی در قران



بسیاری از آیات قرآن بیانگر این مطلب است که امدادهای غیبی بیش‌تر در جنگ ظهور و تجلی کرده است. در قرآن به مصادیق گوناگونی از امداد غیبی اشاره شده است:

← فرستادن سپاه دیده نشدنی
قرآن در سه مورد از فرستادن لشکرهایی نامرئی یاد می‌کند و آن‌ها را یاری دهندگان سپاه توحید می‌داند. 
تعبیر قرآن در دو مورد «جُنودًا لَم تَرَوها» و در یک مورد «بِجُنود لَم تَرَوها» است. جنود جمع «جند» به معنای «گروه و جمع فشرده و سخت» است، که از «جَنَد» به معنای زمین سختِ دارای سنگ گرفته شده و سپاه را به سبب فشرده بودن «جُند» گفته‌اند. برخی هم گفته‌اند که بر تجمّع و یاری دلالت دارد. 
آیه ۴۰ سوره توبه به وضع مخاطره‌آمیز پیامبر در غار ثور که دشمن در یک قدمی او بود اشاره کرده و یاری وی را با سپاه دیده نشدنی یادآور شده است: «اِلاّ تَنصُروهُ فَقَد نَصَرَهُ اللّهُ اِذ اَخرَجَهُ الَّذینَ کَفَروا ثانِیَ اثنَینِ اِذ هُما فِی الغارِ اِذ یَقولُ لِصحِبِهِ لا تَحزَن اِنَّ اللّهَ مَعَنا فَاَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ واَیَّدَهُ بِجُنود لَم تَرَوها» برخی از مفسران سپاه دیده نشدنی را در این آیه «فرشتگان» دانسته‌اند ولی در تعیین مصداق فرشتگان بین آن‌ها اختلاف است؛ برخی آن‌ها را فرشتگان مأمور نگهداری از آن حضرت در سفر هجرت دانسته‌اند.برخی دیگر گفته‌اند: منظور فرشتگان یاری دهنده پیامبر و مسلمانان در جنگهای پس از هجرت است. طبرسی نیز از بعضی نقل کرده که آنها، فرشتگانِ مأمور به دعا برای حضرت بوده‌اند. 

←← فرشتگان
بعضی سپاه دیده نشدنی را شامل غیر فرشتگان نیز دانسته، و نیروهایی را که از حسّ بشر بیرون است به آن افزوده‌اند.
در روایتی آمده است: به فرمان خداوند درختی در دهانه غار رویید، به طوری که چهره رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را پوشانید. عنکبوتی نیز مأمور شد تا در جلو دَرِ غار تارهایی بدواند و سرانجام، کبوترانی وحشی بر تخم گذاردن در قسمت جلوی غار مأمور شدند. 
مجموع این عوامل، دشمن را که در یک قدمی دستگیری حضرت بود، از ورود به غار منصرف کرد، با آن‌که مطمئن بودند که تا آن‌جا آمده و به جای دیگری نرفته است.
در جنگ احزاب دشمنان اسلام اعم از مشرکان، یهود و سایر نیروها یک ماه شهر مدینه را محاصره کردند، به طوری که مسلمانان ناچار به ماندن در شهر و کندن خندق در اطراف آن شدند. تعبیر قرآن از این موقعیّت خطرناک و آزمون دشوار ابتلا و تزلزل شدید است: «هُنالِکَ ابتُلِیَ المُؤمِنونَ وزُلزِلوا زِلزالاً شَدیدا»  در چنین حالی که چشمهای رزمندگان مسلمان خیره و جانشان به گلوگاه رسیده و گمانهای خاصی درباره خدا پیدا کرده بودند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خداوند کمک خواست.  در پی آن امدادهای غیبی به یاری آنان آمد که از مهم‌ترین آن‌ها لشکرهای نامرئی بود: «فَاَرسَلنا عَلَیهِم ریحًا وجُنودًا لَم تَرَوها» 
در جنگ حنین دشمن به پیروزی موقّت رسیده و مسلمانان جنگجو از گرد پیامبر پراکنده شدند، و نزدیک بود که دستاوردهای چند ساله نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مسلمانان بر باد رود؛ لیکن باز هم امدادهای غیبی و از جمله آن‌ها سپاه نامرئی ، آنان را نجات بخشید: «ثُمَّ اَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِهِ و عَلَی المُؤمِنینَ و اَنزَلَ جُنودًا لَم تَرَوها وعَذَّبَ الَّذینَ کَفَروا وذلِکَ جَزاءُ الکفِرین» 

← فرشتگان امدادگر
روشن‌ترین و مهم‌ترین مصداق کمکهای ویژه الهی آمدن فرشتگان امدادگر به یاری پیامبر و مسلمانان در جنگهای صدر اسلام است. گرچه خدا در جنگهای فراوانی مسلمانان را یاری کرد: «لَقَد نَصَرَکُمُ اللّهُ فی مَواطِنَ کَثیرَة» ولی در آیاتی به حضور فرشتگان امدادگر تصریح کرده است و اگر در مورد عبارت «جُنودًا لَم تَرَوها» جای تفسیر آن به همه نیروهای پنهان هستی باشد؛ لیکن مراد از «مَلئِکَةِ» بی‌تردید فقط فرشتگان است.
به گفته بیش‌تر مفسران، یاری فرشتگان که در آیات آمده، مربوط به بدر و اُحُد است؛ لیکن اگر آیات مربوط به لشکرهای نامرئی را هم به آن‌ها بیفزاییم، نبردهای احزاب، حنین و جنگ با یهود بنی‌قریظهرا نیز در برمی‌گیرد.
آیات ۱۲۳ ۱۲۵ سوره آل‌عمران به نصرت سپاهیان اسلام در نبرد بدر به وسیله فرشتگان تصریح کرده است: «ولَقَد نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدر واَنتُم اَذِلَّةٌ فَاتَّقوا اللّهَ لَعَلَّکُم تَشکُرون اِذ تَقولُ لِلمُؤمِنینَ اَلَن یَکفِیَکُم اَن یُمِدَّکُم رَبُّکُم بِثَلثَةِ ءالف مِّنَ المَلئِکَةِ مُنزَلین بَلی اِن تَصبِروا وتَتَّقوا ویَأتوکُم مِن فَورِهِم هذا یُمدِدکُم رَبُّکُم بِخَمسَةِ ءالف مِنَ المَلئِکَةِ مُسَوِّمین» این آیات پس از شکستِ مسلمانان در اُحُد نازل شد. آنجا که دشمن مشرک خواست با تهاجمی دوباره اساس حکومت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مدینه را ویران کند.  در آن لحظات سخت با نزول آیات فوق و ابتکار بی‌نظیر رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) (فرمان عمومی به آماده شدن همه نیروها حتی مجروحان برای پیکار با دشمن و حرکت از مدینه) مسلمانان روحیه و نیرویی تازه گرفته و مجدّداً آماده پیکار با مشرکان شدند. دشمنان نیز با مشاهده این حرکت به وحشت افتاده و به تصور این‌که لشکری تازه‌نفس از مدینه عازم جنگ شده وادار به عقب‌نشینی و بازگشت به شهر خود شدند. 

←← استجابت دعا
آیات سوره آل‌عمران اصل ماجرا را بیان کرده؛ لیکن چگونگی و شرح فرود آمدن فرشتگان یاری‌بخش را آیات ۷ ۱۵ سوره انفال عهده‌دار است. آیه نهم این سوره استغاثه به خداوند و اجابت آن را از سوی خدا به صورت امداد فرشتگان در جنگ بدر یادآور شده است: «اِذ تَستَغیثونَ رَبَّکُم فَاستَجابَ لَکُم اَنّی مُمِدُّکُم بِاَلف مِنَ‌المَلَئِکَةِ مُردِفین» این درگیری، اولین درگیری مسلمانان با کافران بود و به سبب عواملی مانند عدم توازن نیروها و چند برابر بودن دشمن، اصرار آنان بر نجات، اموالی که در کاروان ابوسفیان داشتند و کینه‌های عمیق آنان نسبت به پیامبر و اسلام، مرحله سختی پیش آمده بود، ازاین‌رو در آیه بالا لفظ «استغاثه» به‌کار رفته است. این واژه معمولا در جایی به‌کار می‌رود که خطرِ گرفتار شدن در چنگ دشمن احساس شود. پیامبر دست به دعا برداشت و گفت:خدایا اگر مسلمانان کشته شوند کسی که در زمین تو را بندگی کند نخواهد ماند. 

در این هنگام خداوند دعای آن حضرت را مستجاب کرده و فرمود: شما را به ۱۰۰۰ فرشته یاری می‌کنم؛ فرشتگانی که به وصف «مُرْدِف» از آن‌ها یاد می‌کند. آنها فرشتگانی بودند که فرشتگان دیگر را در ردیف خویش سوار کرده بودند. برای این وصف معانی دیگری نیز در تفاسیر آمده است: فرشته‌هایی که پی در پی به یاری مسلمانان شتافتند یا فرشتگانی که فرمانده و فرمانبر بودند که فرماندهان را «مُرْدِف» و فرمانبرداران را «مُرْدَف» گویند. البته ظاهر لفظ «مردف» همان معنای نخست است که بسیاری از مفسران  و نیز اهل لغت آورده‌اند و براساس آن، به این پرسش نیز پاسخ داده می‌شود که چرا در سوره آل‌عمران شمار فرشتگان امدادگر ۳۰۰۰ ولی در این آیات ۱۰۰۰ نفر آمده است، زیرا مردِفین ۱۰۰۰ نفر بودند و ۲۰۰۰ فرشته دیگر پشت سر آنان قرار داشتند.

←← تقویت روحی مسلمانان
برخی معتقدند که این فرشتگان همراه پیامبر در جنگ شرکت داشته‌اند؛  ولی به نظر می‌رسد که آنان فقط برای تقویت روحی مسلمانان و تضعیف مشرکان آمده بودند، زیرا اولا از آیات قرآن نیز همین نظر استفاده می‌شود: «و ما جَعَلَهُ اللّهُ اِلاّ بُشری لَکُم ولِتَطمَئِنَّ قُلوبُکُم بِهِ» ثانیاً اگر فرشتگان، جنگاوران دشمن را کشته باشند فضیلتی برای لشکر اسلام در این باره نمی‌ماند. ثالثاً کتب تاریخی شمار کشته‌های بدر و کشندگان آن‌ها را ثبت کرده و هیچ نامی از کشنده ناشناخته‌ای نیامده است. این حقیقت وقتی آشکارتر می‌گردد که به قدرت فرشته‌ها نیز توجه کنیم و بدانیم که یکی از آنان برای نابود کردن دنیا کفایت می‌کند، چنان‌که جبرئیل (علیه‌السلام) با پری از بالهای خویش شهرهای قوم لوط را نابود کرد. 

   منبع:         http://www.wikifeqh.ir       درصورت استفاده ازمطلب لطفا سایت مقابل را ذکر کنید

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۱
زهرا احمدآبادی