کودک درون (دخترانه)
دلم تنگ شده برای آنه شرلی و جودی ابت و حنا ....
شخصیت هایی مثل آنه و جودی خیلی به من شبیه بودن
وقتی سنم کمتر بود مثل آنه رویا پردازی می کردم
بعضی وقت ها در رویاهای کودکیم زندگی می کردم
شخصیتی مثل بابالنگ دراز برای من هم وجود داشت
مثل جودی ابت نامه مینوشتمو......
دوستم صدام می کرد جودی ابوت
بعضی از اتفاقایی که برای آنه افتاد
تو زندگی من هم وجود داشت
مثلا من هم مثل آنه...
...........
...........
.................
آنه
تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت
وقتی روشنی چشم هایت
در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود.
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات
از تنهایی معصومانه دست هایت…
آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت
و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیات
حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود…؟
آنه
اکنون آمده ام تا دست هایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری
در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی
و اینک آن شکفتن و سبز شدن
در انتظار توست… در انتظار توست….