جوک های تلگرامی
دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ق.ظ
ﯾﻪ همکلاسی داشتیم اﺳﻤﺶ ﺑﺎﻗﺮ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﻮد استاد همیشه اول ﻓﺎمیلو می گفت
ﺑﻌﺪ اسمو وﻗﺘﯽ اوﻟﯿﻦ بار ﺻﺪاش ﮐﺮد ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﺎﻗﺮ
ﺑﯿﺎد!!! با ﺣﺮﮐﺖ زﯾﮕﺰاﮐﯽ رفت ﭘﺎی ﺗﺨﺘﻪ!! استاد گفت:چته؟ ﭘﺴر :ﺧﻮدﺗﻮن ﮔﻔﺘﯿﻦ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﺎ.. ﻗﺮ ﺑﯿﺎد!!
ﻫﯿﭽﯽ دﯾﮕﻪ! ﮐﻞ ﮐﻼس ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ!
***
تتنها ایرانیا هستن ک میتونن هم شرت و جوراب رو بخاری خشک کنن
هم نون و سنگک بذارن یخش باز بشه
***
لامصب اونقدی که تو کارای من گره هست تو فرش شفقی تبریز نیست !
***
امروز رفتم دم عابر بانک پول بگیرم شلوغ بود ....
دوتا سرفه زدم همه مثل جت غیب شدن.
....انفولانزا...بعضی جاها بدرد میخورها
***
حتی اگه شاعر به صراحت می گفت:
عزیزم دلم برات تنگ شده بیا بریم بیرون کافی شاپ !!!
باز معلم ادبیات می گفت: منظور شاعر عشق به خداوند است
***
بچه از باباش میپرسه : ما چند خط زیر خط فقریم ؟
باباش میگه : اگه یارانه مونم قطع کنن میریم صفحه بعد
***
ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺷﺪﻩ ﻣﺜﻞ ﺁﺏ ﺣﻤﻮﻡ . . . . . . . . . . .
ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ ﺑﺮﯼ ﯾﺎ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ ﮐﻪ ﻓﺸﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﻩ
***
مهم نیست تو خونه ما دعوا سر چیه ... . . . . . . .
تهش میرسه به من که سرم ۲۴ ساعت تو گوشیه!!!!
***
خوشبختی یعنی شارژ گوشی۱۰۰% وایفای پرسرعت
مودم کنار تخت تخت کنار پریز برق
***
زنگ زدم به موسسه کنکور شهرمون گفتم .
میخوام پشتیبان شم گفت رتبت چنده؟
گفتم ۶٠٠٠٠٠ گفت تو استخدامی بیا
بگو چطوری تست زدی بقیه اونجوری تست نزنن
۹۴/۱۱/۰۵